کلمه سخیف در زبان فارسی به معنای کمارزش، بیمحتوا و سطحی به کار میرود. این واژه به عنوان صفت مورد استفاده قرار میگیرد و میتواند اسمها را توصیف کند. این کلمه هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع قابل استفاده است و برای جمع آن میتوان از ها بهره برد. به جای این واژه، میتوان از واژههای دیگری مانند سبک، بیارزش یا پست استفاده کرد، البته بسته به نوع متن و مفهوم مورد نظر. در متون رسمی نیز، میتواند به عنوان انتقادی از کمارزشی یا بیمحتوایی یک اثر یا ایده به کار رود. در متون غیررسمی نیز میتوان از آن به عنوان یک اصطلاح محاورهای استفاده کرد.
سخیف
لغت نامه دهخدا
سخیف عقل گمان برد کو همی گوید
خدای ما به جهان در زن و پسر دارد.ناصرخسرو.که هر که رأی ضعیف و عقل سخیف دارد از درجتی عالی برتبتی خامل می گراید. ( کلیله و دمنه ). || ثوب سخیف؛ جامه کم بافت. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). جامه تنک. ( مهذب الاسماء ). جامه اندک ریسمان و تنک بافته شده. ( غیاث ). جامه شل و شلاته. مقابل صفیق ( ریزبافت، قرص، محکم ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. سبک.
۳. ضعیف.
۴. ناقص.
۵. سبک عقل.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - ناقص عقل کم خرد. ۲ - ضعیف. ۳ - پست دون.
مرد کم عقل و سبک مرد تنک خرد
ویکی واژه
جملاتی از کلمه سخیف
گردد از رای ناصواب و سخیف خیره بسیار خوار گرد کنیف
سخن سخیف و رکیک آن بود که در پستی وطن به دامن صاحب سخن کند موطن
زانکه نفس ارچه گوهریست شریف کار او باطل است و رای سخیف