به هم آوردن

معنای تحت‌اللفظی بهم‌آوردن به معنای انطباق یا نزدیک ساختن دو جزء فیزیکی، و دیگری معنای اصطلاحی آن در زمینه کلامی و اجرایی که به معنای نهایی‌سازی شتاب‌زده و غیردقیق است. این دوگانگی معنایی، گویای پویایی زبان و تغییر مفهوم واژه‌ها در بافت‌های مختلف است. در معنای نخست، بهم‌آوردن عملی فیزیکی و مرتبط با انسجام بخشی است؛ به این صورت که دو کناره یا لبه‌ی مجزا از یک شیء یا ساختار به نحوی روی هم قرار می‌گیرند تا یک واحد یکپارچه شکل گیرد. این عمل نیازمند دقت در هم‌ترازی و انطباق اجزاء است تا حاصل کار از استحکام لازم برخوردار باشد.

اما در مفهوم ثانوی که در گفتار رایج به کار می‌رود، بهم‌آوردن اشاره به فرآیند نهایی‌سازی و اتمام یک کار یا محتوا دارد؛ با این تفاوت که این اتمام با فقدان دقت کافی و عجله همراه است. این کاربرد، ناظر بر آن است که فرد در مقام جمع‌بندی نهایی کار، از جزئیات و صحت اطلاعات غفلت می‌کند و صرفاً به دنبال ارائه یک صورت ظاهری از کار است. این اقدام معمولاً منجر به ارائه محصولی می‌شود که فاقد انسجام منطقی یا کیفیات لازم است و نیاز به بازنگری و اصلاحات اساسی دارد تا از سطح یک پیش‌نویس شتاب‌زده فراتر رود.

ویکی واژه

به‌هم‌آوردن
جمع کردن دو طرف یا لبه‌های چیزی و قرار دادن آنها بر روی یکدیگر.
(گفتگو): صورت نهایی بخشیدن به چیزی معمولا بدون دقت لازم.

جمله سازی با به هم آوردن

💡 اگر شخص تمنا دامن ترک طلب‌گیرد چو موج آخر گهر بندد به هم آوردن چنگش

💡 آن کفایت نی سعایت کردن است هیمه دوزخ به هم آوردن است