مذاد

لغت نامه دهخدا

مذاد. [ م َ ] ( ع اِ ) مرتع. چراگاه. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).
مذاد. [ م َ ] ( اِخ ) موضعی است که پیغمبر اسلام در آنجا خندق حفر کرد، و سیوطی گوید که: آن قلعه ای است در مدینه، در المراصد آمده است که: مذاد وادی است بین سلعو خندق مدینه. ( از متن اللغة ) ( از معجم البلدان ).

جمله سازی با مذاد

💡 محلى كه عمروبن عبدود از آنجا پريد مذاد نام داشت شاعر در اين رابطه گويد:

💡 يعنى عمرو پسر عبد اولين سواره اى بود كه از مذاد گذشت، و همو بود كه در واقعهيليل يكه سوار بود.

💡 و در مدينه اين محلى كه خندق را در آن حفر كردند نامش مذاد بود، و اولين كسى كه از خندقپريد همين عمرو و همراهانش بودند، و در شاءن او گفتند: عمرو بن عبد كاناول فارس جزع المذاد و كان فارس يليل

ضمیمه یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز