ایلاد

ایلاد که ریشه‌ی آن از ماده‌ی ولد گرفته شده، در زبان فارسی و عربی به معنای زادن یا زائیدن است. این واژه به فرآیند طبیعی به دنیا آوردن فرزند توسط موجودات زنده اشاره دارد و در متون کهن و لغت‌نامه‌ها نیز با همین مفهوم اصلی به‌کار رفته است. واژگانی چون تولید و تولد کردن نیز هم‌معنا و هم‌خانواده‌ی ایلاد محسوب می‌شوند و همگی بر فرآیند آفرینش و به وجود آوردن دلالت دارند.

این واژه تنها به زایش فیزیکی محدود نمی‌شود و گستره‌ی وسیع‌تری را دربرمی‌گیرد. این واژه می‌تواند به معنای باعث شدن یا موجب گشتن نیز باشد. به عنوان مثال، در عبارتی مانند یولد الحرم ریاحاً مغصا (ابن البیطار)، ایلاد به معنای به وجود آوردن یا باعث شدن است؛ یعنی حرم باعث ایجاد بادهای ناراحت‌کننده می‌شود. این کاربرد نشان می‌دهد که این واژه می‌تواند به نقش یک عامل یا محرک در ایجاد یک پدیده یا نتیجه اشاره کند.

یکی دیگر از معانی ظریف و کمتر شناخته شده‌ی آن، اشاره به زمان نزدیک شدن به لحظه‌ی زایمان است. در برخی منابع همچون منتهی الارب و آنندراج و همچنین تاج المصادر بیهقی، این واژه به معنای نزدیک زادن رسیدن زن یا وقت زادن آمدن نیز به کار رفته است. این بُعد از معنای این واژه بر مرحله‌ی حساس و مهم پیش از تولد تأکید دارد و نشان می‌دهد که این واژه می‌تواند به فرآیند کامل زایش، از آغاز تا پایان، اشاره داشته باشد. به این ترتیب، ایلاد نه تنها به عمل زادن، بلکه به مقدمات و پیامدهای آن نیز اشاره می‌کند و غنای معنایی خود را به نمایش می‌گذارد.

لغت نامه دهخدا

ایلاد. ( ع مص ) ( از «ول د» ) زادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زائیدن. ( غیاث ). تولید. تولد کردن. || باعث شدن: یولد الحرم ریاحاً مغصا. ( ابن البیطار ). || نزدیک زادن رسیدن زن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). وقت زادن آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ معین

[ ع. ] (مص م. ) زایاندن، زایانیدن.

ویکی واژه

زایاندن، زایانیدن.

جمله سازی با ایلاد

گفت: شاغین لوک یا غیر و یوک آغیر قان ایلادیک بسکه با غیر دینگ با غیر
اشکلفیس چلپی، انپا پیسوایلادو سردهی کن لحظهٔ، زانک شیرین مشربی