سوفسطائی
دانشنامه اسلامی
واژه سوفسطائی از کلمه یونانی «سوفیست» گرفته شده است. سوفیست در اصل به معنای حکیم و دانشور بوده است، اما از آنجا که گروهی از دانشمندانی که سوفیست خوانده می شدند در دوران معاصر با سقراط و پیش از آن به حقایق ثابت باور نداشتند، بلکه هیچ چیزی را قابل شناخت جزمی نمی دانستند، این واژه به تدریج معنای اصلی خود را از دست داد و به عنوان رمز و علامتی برای شیوع تفکر و استدلال مغالطه آمیز در آمد. لفظ سفسطی اشاره به نظریات و دیدگاه های مشترک سوفسطائیان بزرگ از قبیل: پروتاغوراس، گرگیاس، پرودیکوس، هیپایس و دیگران است.
اصطلاح شناسی
در اصطلاح منطق، سوفسطائی یعنی اهل سفسطه (مغالط، مغالطی) و کسی که در به کار بردن قیاس سفسطی مداومت می ورزد.
← دیدگاه خواجه طوسی
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی.• صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی.
...
جمله سازی با سوفسطائی
بدان که گروهیاند از ملاحده لعنهم اللّه که مر ایشان را سوفسطائیان خوانند و مذهب ایشان آن است که: «به هیچ چیز علم درست ناید و علم خود نیست.» با ایشان گوییم که: «این دانش که میدانید که به هیچ چیز علم درست نیاید، درست هست یا نی؟» اگر گویند: «هست»، علم اثبات کردند و اگر گویند: «نیست»، پس چیزی که درست نیاید، آن را معارضه کردن محال باشد و با آن کس سخن گفتن از خرد نبود.
قوه حاسه در تاریخ فلسفه ارتباط نزدیکی با مذهب اصالت تجربه و سوفسطائیان دارد. بر اساس مذهب اصالت تحربه حسی، منشأ و خاستگاه معلومات چیزی جز حس و حواس نیست. سوفسطائیان از این نظریه در یونان باستان دفاع کردند و اپیکورس، فیلسوفی بود که از این دیدگاه به صورت فلسفی دفاع کرد.
از کتاب الملل و النحل: ظابطه در تقسیم مردمان آن است که گوئی، پاره ای از مردم نه محسوسات را باور دارند نه معقولات را، اینان سوفسطائیان اند.
یا تورا گوید که سوفسطائیی یا جهول خالی از دانائیی