سرگرم کردن

عبارت سرگرم کردن به معنای مشغول ساختن فرد یا گروهی به کاری است به گونه‌ای که توجه و ذهن آن‌ها به آن فعالیت معطوف شود و از سایر امور یا دغدغه‌ها فاصله بگیرند. این عبارت در زبان فارسی به صورت فعل مرکب به کار می‌رود و نشان‌دهنده عملی است که باعث می‌شود شخص یا اشخاصی به شکلی مفید یا غیرمفید، وقت و ذهن خود را به انجام کاری اختصاص دهند.

از نظر معنایی سرگرم کردن دارای ابعاد مختلفی است که بسته به زمینه کاربرد آن متغیر است. مثلاً در معنای مثبت، به معنای فراهم آوردن شرایطی برای تفریح، آموزش، یا فعالیت‌های خلاقانه است که باعث افزایش شادی، رضایت و آرامش فرد می‌شود و به عنوان یک ابزار برای ارتقاء سلامت روان و بهبود کیفیت زندگی شناخته می‌شود.

از سوی دیگر، در برخی موارد، می‌تواند به معنای منحرف کردن توجه از موضوعات مهم یا جدی باشد، مثلاً در موقعیت‌هایی که می‌خواهند فرد یا گروهی را از مسائل حساس یا دشوار دور نگه دارند. در این کاربرد، سرگرم کردن ممکن است بار معنایی منفی داشته باشد و به عنوان روشی برای کنترل یا مدیریت افکار و احساسات به کار رود.

لغت نامه دهخدا

سرگرم کردن.[ س َ گ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مشغول کردن:
به یک آتش چو داغ لاله میسوزم در این گلشن
نه هر شمعی تواند کرد چون پروانه سرگرمم.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مشغول کردن

ویکی واژه

intrattenere

جمله سازی با سرگرم کردن

ادبیات عامه‌پسند یا ادبیات مردم‌پسند یا ادبیات عامه یا ادبیات عوامانه یا ادبیات توده‌پسند یا ادبیات همه‌خوان بخشی از فرهنگ عامه و گونه‌ای از ادبیات است که مخاطبانش تودهٔ مردم هستند و بر پایهٔ ذوق و سلیقه و علاقهٔ آنان پدید می‌آید. هدف اصلی این نوع ادبیات سرگرم کردن خواننده است و از همین رو در پدید آوردن آن‌ها موازین هنری و خلاقیت ادبی نقش ندارد.
آتش‌بازان یا آتش‌افروزان بازیگران دوره‌گرد یا دسته ای از نوروزخوانان بودند که با لباس‌های رنگارنگ غالباً مضحک و آرایش غلیظ به آتش‌بازی، خواندن آواز و رقص می‌پرداختند. اینان با رقص و آوازخوانی و پرداختن به طنز و هجو و لودگی، ضمن سرگرم کردن مردم، نوروز و بهار را نوید می‌دهد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال شمع فال شمع فال تک نیت فال تک نیت