زخم خوردن به معنای آسیب دیدن یا صدمه دیدن از نظر جسمی (جایی از بدن صدمه دیدن و دچار بریدگی یا جراحت شدن) و یا حتی روحی (کسی که از رفتار یا حرفی ناراحت و دلخور شود) را شامل می شود.
- تلخست زخم خوردن و دین جفای سنگ گر زانکه سنگ کودک و گر زخم سوزن است
- کند سیر توام غافل ز رنج زخم خوردن ها بفرمای اندکی تعجیل تا سرگرم دیدارم
- حاسدان در زخم خوردن سرنگون چون سکهاند تا به نامش سکهٔ ایران مشهر ساختند
بسا رود کز زخم خوردن شکست که تا زخمه رودی آمد بهدست
دهر ابلق است و عرصه خاکی مصافگاه منشین برو گرت نه سر زخم خوردن است
او داده رضا به زخم خوردن زنجیر به پای و غل به گردن
ستم از کسیست بر من که ضرورت است بردن نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم
تنم می بالد از هر زخم خوردن به طبعم آب تیغش سازگار است
آری! دوستان را زخم خوردن در کوی دوست بفال نیکوست! در قمار خانه عشق ایشان را جان باختن عادت و خوست.