ذی شعور

لغت نامه دهخدا

ذیشعور. [ ش ُ ] ( ع ص مرکب ) صاحب ادراک و حس و فطانت.

فرهنگ معین

(شُ ) [ ع. ] (ص مر. ) دارندة شعور، صاحب ادراک.

فرهنگ عمید

دارای شعور و ادراک.

فرهنگ فارسی

دارای شعور صاحب اداراک.

ویکی واژه

دارندة شعور، صاحب ادراک.

جمله سازی با ذی شعور

💡 و سر انگشتان را زینت داد به ناخن تا حافظ آنها باشد و چیزهای خرد را که سر انگشت نمی تواند برچیند از آن بردارد و بدن خود را با آن بخارد و دلالت نمود دست بی شعور را به مکانی که می خارد، به نوعی که بی فحص و تجسس، خود را به آنجا می رساند، اگر چه در خواب یا حالت غفلت باشد، و اگر خواهی آن مکان را به ذی شعوری نشان دهی به آن برنمی خورد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جنده یعنی چه؟
جنده یعنی چه؟
چیپ یعنی چه؟
چیپ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز