خزل

طایفۀ خزل، یکی از طوایف کُرد ایران است که در ناحیۀ ایلام سکونت دارد و شامل تیره‌های قلی وند، مرشدوند، خضروند، شمس الدین وند، فرهادوند و دیگر تیره‌ها می‌باشد. این طایفه متشکل از ۵۱۴ خانوار است. ییلاق در ارتفاعات شهرستان شیروان چرداول و قشلاق آن‌ها در مهران و دشت میمک قرار دارد. در گذشته، جمعیت آن ها به مراتب بیشتر از امروز بود. به نقل از ناصرالدین شاه، جمعیت پشتکوه لرستان که از نهاوند مهاجرت کرده بودند، در آن زمان به بیش از ۱۰۰۰ خانوار می‌رسید. با رشد زندگی یکجانشینی، تعداد چادرنشینان این طایفه کاهش یافته است. در حال حاضر، صدها خانوادۀ خزل در دهستان‌های آسمان آباد، چرداول، چوار و کارزان در استان ایلام ساکن شده‌اند و تعدادی نیز در شهرهای ایلام و مناطق اطراف آن زندگی می‌کنند. خزل‌های چمچمال در اوایل حکومت کریم خان زند به طرفداران او پیوستند و خزل‌های پشتکوه، تحت سرپرستی والیان موروثی این منطقه بودند. در زمان ناصرالدین شاه، این طایفه دو دسته از فوج نظامی پشتکوه را تأمین می‌کردند.

لغت نامه دهخدا

خزل. [ خ َ ] ( ع مص ) بازداشتن کسی را از حاجتش. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ). || بریدن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر زوزنی ).
خزل. [ خ َ زَ ] ( ع مص ) شکسته پشت گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ).
خزل. [ خ َ ] ( ع اِ ) نزد عروضیان اجتماع اضمار و طی است پس متفاعلن به اضمار مستفعلن و بطی مفتعلن گردد چنانکه در بعضی از رسائل عروضی عربی دیده شده و در جامعالصنایع و عنوان الشرف نیز چنین تعریف کرده اند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
خزل. [ خ َ زَ ] ( ع اِ ) نوعی از رفتار به گران باری و درماندگی. ( از منتهی الارب ).
خزل. [ خ َ زَ ] ( اِخ ) از بلوکات ولایت نهاوند و عده قرای آن 47 قریه است. ( یادداشت بخط مؤلف ).
خزل. [ خ َ زَ ] ( اِخ ) نام طایفه ای است که در غرب ایران سکنی دارند. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به طایفه ملک شاهی شود.

فرهنگ عمید

= اخزل

فرهنگ فارسی

نام طایفه ایست که در غرب ایران سکنی دارند.

دانشنامه عمومی

خزل (کرمانشاه). خزل یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان ماهیدشت واقع شده است. خزل ۱۰۲ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

ایل خِز قبیله‌ای باستانی و مهجور که در منابع مکتوب کمتر قید شده اما افواه به انحای مختلف محفوظ مانده است. خزل ممکن است تصحیف شده قزل باشد با این اوصاف شاید قزل‌بوندای پیش از تاُسیس پادشاهی ماد مدنظر باشد.
نام یک ایل بزرگ ایرانی است که نام خود را از مؤسس و پدر خود (فردی با نام خزل) دریافت نموده است. این ایل در حال حاضر جمعیت زیادی را در بر می‌گیرد که در نقاط مختلفی از کشور ایران و به‌طور عمده در استان ایلام سکنی دارند. مردم این طایفه به دو گویش اندکی متفاوت (که از لهجه‌های گویش جنوبی زبان کردی می‌باشد) تکلم می‌کنند.

جمله سازی با خزل

ابوالفتح‌آباد، روستایی از توابع بخش خزل شهرستان نهاوند در استان همدان ایران است.
از هدایت فتاده در خزلان وز بدایت نهایتش حرمان
ورقٌ حدتنی بارنان مسجّعهٔ برقٌ رمانی بنار الوجد من خزل