تیر کردن

تیر کردن

معنای اصلی و ریشه‌ای

واژه «تیر کردن» در اصل از «تیر» به معنی پیکان یا ابزار پرتابی گرفته شده است. معنای نخست آن نشان کردن یا هدف قرار دادن چیزی یا کسی است؛ یعنی همان عملی که در تیراندازی انجام می‌شود. در متون کهن، این واژه برای توصیف دقت، تمرکز و هدف‌گیری به کار می‌رفته و گاهی نیز به‌صورت مجازی برای اشاره به هدف‌گیری در گفتار یا رفتار استفاده می‌شده است.

کاربرد مجازی و امروزی

در زبان گفتاری امروز، «تیر کردن» معنای تحریک کردن یا واداشتن کسی به انجام کاری را نیز یافته است. در این معنا، واژه بار روانی دارد و به عملی اشاره می‌کند که فردی با گفتار یا رفتار خود دیگری را به واکنش یا کاری ترغیب می‌کند. مثلاً گفته می‌شود: «او مرا تیر کرد تا جوابش را بدهم»، یعنی تحریک و وادار به پاسخ‌گویی‌ام کرد. این کاربرد بیشتر در گفتار محاوره‌ای و در میان مردم رواج دارد.

لغت نامه دهخدا

تیر کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول؛وادار کردن کسی به کاری. تحریک کردن.

فرهنگ معین

(کَ دَ ) (مص م. ) ۱ - نشان کردن، هدف قرار دادن. ۲ - کسی را تحریک کردن، به کاری واداشتن.

فرهنگ فارسی

در تداول وادار کردن کسی بکاری

ویکی واژه

نشان کردن، هدف قرار دادن.
کسی را تحریک کردن، به کاری واداشتن.

جمله سازی با تیر کردن

با صف مژگان نظربازی نه کار هر کس است دیده را آماجگاه تیر کردن مشکل است
آه از درد گران بی خواست می خیزد ز دل در کمان سخت حفظ تیر کردن مشکل است
شد ز انگشت اشارت ماه نو پا در رکاب سینه را آماجگاه تیر کردن مشکل است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطلقه
مطلقه
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
الم
الم
فکر
فکر