تقادیر

لغت نامه دهخدا

تقادیر. [ ت َ ] ( ع اِ )ج ِ تقدیر. ( ناظم الاطباء ): اذا حلت التقادیر بطلت التدابیر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ): و انواع تدابیر موافق انوار تقادیر نمی آید. ( سندبادنامه ص 55 ). تقادیر مخالف تدابیر است. ( سندبادنامه ص 278 ).
روز گم گشتن فرزند تقادیر قضا
چاه دروازه کنعان به پدر ننماید.سعدی.رجوع به تقدیر شود.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ تقدیر.

فرهنگ عمید

= تقدیر

ویکی واژه

جِ تقدیر.

جمله سازی با تقادیر

سندباد گفت: این داستان از بهر آن گفتم تا بر رای ثاقب شاه مقرر شود که کارها معلق است به مقادیر، «اذا حلت التقادیر بطلت التدابیر». و اسباب منوطست به اوقات و چون اجل فراز آید و مهلت منقضی شود، رسیدنی برسد و چون قضا بیاید بصر برود و چون تقدیر در ازل سابق بود، کفایت سود ندارد و در شهامت مربح نبود و عاقل غافل گردد.
بر خواقیم فلک طبع قضا حکمت مطاع بر تقادیر زمان رای قدر قدرت قدیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال چوب فال چوب فال عشق فال عشق فال درخت فال درخت