تغاری

لغت نامه دهخدا

تغاری. [ ت َ ] ( اِ ) ناو کوچک و ناوه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ناو کوچک و ناوه

جمله سازی با تغاری

برای عشق خون آشام خون خوار سگانش را چو خون اندر تغاریم
در تغاری دست شویی آن تغار ز آب دست تو شود زرین لگن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باری
باری
شی
شی
وارونه
وارونه
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر