تطرق

واژه‌ی تطرق مصدری از ریشه‌ی عربی است که در متون کهن زبان فارسی و فرهنگ‌های لغت به کار رفته و دارای معانی متعدد و ظریفی می‌باشد. این واژه در لغتنامه‌های معتبری همچون غیاث‌اللغات و آنندراج به مفاهیمی چون راه کردن، راه یافتن، مسافرت نمودن و نیز منشعب شدن و جدا شدن اشاره شده است. همچنین در منابعی مانند اقرب‌الموارد به معنای سیر کردن به سوی کسی و رسیدن به او یا درخواست راه برای انجام کاری آمده است.

از دیگر معانی این کلمه می‌توان به عبور کردن از یکدیگر در راه، مزاحم شدن و اذیت کردن اشاره کرد که نشان‌دهنده‌ی کاربردی بودن آن در بافتارهای اجتماعی و تعاملات روزمره است. علاوه بر این، در برخی متون، تطرق به معنای شکسته شدن نیز به کار رفته است. در فرهنگ ناظم‌الاطباء نیز این واژه با مفاهیمی چون مقابلی، جدایی، بی‌قراری و مترادف با الفاظی هم‌معنی دانسته شده است.

در جمع‌بندی می‌توان گفت این واژه با دارا بودن دامنه‌ای گسترده از معانی از جمله راه‌یابی، سفر، انشعاب، مزاحمت و شکست، نمونه‌ای از غنای زبان‌های کهن و نیاز به تبیین دقیق بافتار برای درک صحیح معناست. امروزه شاید کمتر در گفتار روزمره به کار رود، اما فهم آن برای مطالعه و تفسیر متون تاریخی و ادبی ضروری به نظر می‌رسد.

لغت نامه دهخدا

تطرق. [ ت َ طَرْ رُ ] ( ع مص ) راه کردن و راه یافتن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || سیر کردن بسوی کسی و رسیدن بدو. || راه خواستن برای امری. ( از اقرب الموارد ). || عبور کردن از یکدیگر در راه ومزاحم شدن و اذیت کردن. || مسافرت نمودن.منشعب شدن و جدا شدن. ( ناظم الاطباء ). || شکسته شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مقابلی و جدایی و بی قراری و مقابلی الفاظ مترادف. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ طَ رُّ ) [ ع. ] (مص ل. ) ۱ - راهپیمایی کردن. ۲ - راه یافتن.

فرهنگ عمید

راه یافتن، راه پیدا کردن به سوی چیزی یا کسی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) راه جستن راه یافتن.

ویکی واژه

راهپیمایی کردن.
راه یافتن.

جمله سازی با تطرق

هر زمان از ساکنان عرش آید این سروش من تطرق فی طریقه قد اصاب ما اصاب