تجدیدنظرطلبی

فرهنگستان زبان و ادب

{revisionism} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] گرایش به تغییر دادن اصول اساسی یک عقیده

دانشنامه آزاد فارسی

تجدیدنظرطلبی (revisionism)
نظریۀ سیاسی منبعث از مارکسیسم، که یک یا چند اصل اعتقادی کارل مارکس را تعدیل کرده است؛ از این رو، مارکسیست های ارتدوکس آن را محکوم می کنند. نخستین مارکسیست تجدیدنظرطلب معروف ادوارد برنشتاین بود، که در دهۀ ۱۸۹۰ در آلمان محتوم بودن شکست سرمایه داری را در معرض تردید قرار داد. پس از جنگ جهانی دوم، احزاب رسمی کمونیست در شرق اروپا و آسیا برای محکوم کردن جنبش های کم و بیش افراطی، که سیاست رسمی حزب را به خطر می انداختند، این اصطلاح را بسیار به کار بردند.

ویکی واژه

گرایش به تغییر دادن اصول اساسی یک عقیده.

جمله سازی با تجدیدنظرطلبی

آریادنا بزرگ‌ترین دختر آهنگساز روسی، الکساندر اسکریابین، و تاتیانا اشلتزر بود. پس از مرگ پدرش، آدریانا نام خانوادگی او را برگزید و پس از مرگ مادرش به فرانسه رفت. او که شاعر بود، شعرهایش را منتشر می‌کرد و بخشی از دایره ادبی جماعت روس در فرانسه بود. او سه بار ازدواج کرد، آخرین ازدواج وی با یک شاعر به نام دیوید کنوت بود. او و همسرش از ایده‌های تجدیدنظرطلبی صهیونیستی حمایت می‌کردند. او که به‌عنوان یک مسیحی ارتدکس غسل تعمید شده بود، پس از ازدواج با دوید، یهودی شده و نامش را به سارا تغییر داد.
اصطلاح استالینیسم نیز برای توصیف این موضع به کار می ود، اما نه توسط حامیناش. ضد تجدید نظرطلب‌ها معتقد هستند استالین صرفاً مارکسیسم و لنینیسم ارتدوکس را سنتز کرده و به کار می‌برد. از آنجایی که تفاسیر بسیاری از تجدیدنظرطلبی وجود دارد، درنتیجه برداشت‌ها از آنتی ریویزونیسم هم متفاوت است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آویزون
آویزون
کون کردن
کون کردن
حلما
حلما
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر