بادآس
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با بادآس
نباشد گرد بادآسا تمیزی اهل دنیا را به دامن هر گل و خاری که آید پیش میپیچد
ساقیا می ده که موج او برد از جا مرا گردبادآسا به یک دور افگند از پا مرا
ز گریه چون حباب از هرزه گردی گردبادآسا گهی در کسوت آب و گهی در خاک پنهانم
ناقه ای بردار ای جان زودتر بادآسا سوی من افکن گذر