آوردخواه

لغت نامه دهخدا

( آوردخواه ) آوردخواه. [ وَ خوا / خا ] ( نف مرکب ) جنگجوی:
که از ما یکی را به آوردگاه
فرستی برِ ترک آوردخواه.فردوسی.نگه کن که بااو به آوردگاه
توانی شدن زآن پس آوردخواه.فردوسی.

فرهنگ عمید

( آوردخواه ) ۱. جنگ جو، جنگاور: به شبگیر چون من به آوردگاه / روم پیش آن ترک آوردخواه (فردوسی: ۲/۱۷۸ حاشیه ).
۲. دلیر.

فرهنگ فارسی

( آورد خواه ) آورد جو

ویکی واژه

(قدیم): مبارز؛ جنگجو..../ رَوَم پیش آن تُرک آورد خواه «فردوسی»

جمله سازی با آوردخواه

که با تو برابر نیاید سپاه نه عوج و نه شداد آوردخواه
کنون نیست یک مرد آوردخواه که از سر رباید مر او را کلاه
بگفت و بزد خویش را بر سپاه چو آشفته شیران آوردخواه
به شبگیر چون من به آوردگاه روم پیش آن ترک آوردخواه