ویکی واژه
آوازکردن
برخاستن صدا از چیزی؛ تولید صدا کردن.
(قدیم): بانگ برآوردن. صدا کردن. فرا خواندن.
آوازکردن
برخاستن صدا از چیزی؛ تولید صدا کردن.
(قدیم): بانگ برآوردن. صدا کردن. فرا خواندن.
💡 روان فرمود جشنی ساز کردند زنان مصر را آواز کردند
💡 به آواز کردن دهان برگشود شکارش بیُفتاد و روبَه ربود