لغت نامه دهخدا
( آرزوخواه ) آرزوخواه. [ رِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) شهوی. شهوانی. || متمنی. راجی. مشتهی:
دل شه چو زآن نکته آگاه شد
از آن آرزو آرزوخواه شد.نظامی.
( آرزوخواه ) آرزوخواه. [ رِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) شهوی. شهوانی. || متمنی. راجی. مشتهی:
دل شه چو زآن نکته آگاه شد
از آن آرزو آرزوخواه شد.نظامی.
( آرزوخواه ) ( ~. خا ) (ص فا. ) ۱ - تمنی کننده، امیدوار. ۲ - شهوی، شهوانی.
( آرزوخواه ) هوسباز.
( آرزوخواه ) شهوی شهوانی
( آرزو خواه ) ( اسم ) ۱ - تمنی کننده راجی. ۲ - شهوی شهوانی.
تمنی کننده، امیدوار.
شهوی، شهوانی.
💡 مسامع همه شاهان به آرزوخواهند که از زبان دعاگو شوند گوهر چین