آب‌دزد

لغت نامه دهخدا

( آب دزد ) آب دزد. [ دُ] ( اِ مرکب ) منفذی بدرون زمین که آب و نم از آن نفوذ کند، و گویند این زمین یا این کاریز آب دزد دارد.

فرهنگ معین

( آب دزد ) (دُ ) (اِمر. ) ۱ - منفذی درون زمین که آب و نم از آن نفوذ کند. ۲ - مجرای آب. ۳ - ابر، سحاب، قطره دزد. (فره )

فرهنگ فارسی

( آب دزد ) ( اسم ) ۱ - منفذی بدون زمین که آب و نم از آن نفوذ کند: این زمین یااین کاریز آب دزد دارد. ۲ - مجرای آب. ۳ - ابر سحاب قطره دزد.
منفذی بدرون زمین که آب و نم از آن نفوذ کند

ویکی واژه

سوراخ و رخنه در قنات یا در مجرای آب، که آب از آن هرز رَوَد.
منفذی درون زمین که آب و نم از آن نفوذ کند.
ابر، سحاب، قطره دزد. (فره)

جمله سازی با آب‌دزد

مغز در همهٔ مهره‌داران و بیشتر بی‌مهرگان مرکز دستگاه عصبی است. تنها شماری از بی‌مهرگان مانند اسفنج دریایی، عروس دریایی، آب‌دزدک دریایی بالغ و ستاره دریایی مغز ندارند، هرچند دارای بافت عصبی پراکنده‌ای هستند. مغز در سر و معمولاً نزدیک اندام‌های حسی نخستین مانند بینایی، بویایی، چشایی و شنوایی قرار دارد. مغز مهره‌داران پیچیده‌ترین اندام بدنشان است.
آب‌دزدویه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد در استان فارس ایران است.