پلغیدن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بیرون جستن یا بیرون آمدن چیزی از جای خود یا از حد طبیعی خود مانند برآمدگی و برجستگی چشم.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بیرون زدن چیزی از جای خود چون چشم در بعضی بیماریها بیرون جستن بر آمدن بر جستن بیرون خزیدن جحظ .
ویکی واژه
صدای جوشیدن آب.