کلیاوه

لغت نامه دهخدا

کلیاوه. [ ک َل ْ وَ / وِ ] ( ص ) کالیوه. ( فرهنگ رشیدی ).مقلوب کالیوه. ( انجمن آرا ). کالیوه. نادان. احمق. ( فرهنگ فارسی معین ). || سرگشته. گیج. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلیاوه کردن شود. || کر را گویند یعنی کسی که گوش او نشنود و به عربی اصم خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(کَ وَ یا وِ ) (ص . ) کالیوه : ۱ - نادان ، احمق . ۲ - سرگشته ، گیج . ۳ - کسی که گوشش نشنود، کر.

فرهنگ عمید

= کالیوه

ویکی واژه

کالیوه:
نادان، احم
سرگشته، گی
کسی که گوشش نشنود، کر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال راز فال راز فال سنجش فال سنجش