پخچیدن
پخچیدن. [ پ َ دَ ] ( مص ) کوفته شدن. پهن گردیدن. ( برهان ). پخشیدن. بپا کوفته شدن. پهن شدن چیزی که به آن ضربی رسیده باشد. پخچودن. پخشودن.
(پَ دَ ) (مص ل . )= پخچودن . پخشیدن . پخشودن : کوفته شدن ، پهن گردیدن .
۱. کوفته شدن.
۲. پخش شدن.
۳. پهن شدن.
پخچودن، پخشیدن، کوفته شدن، پخش شدن، پهن شدن
( مصدر ) کوفته شدن پهن گردیدن .
پخچودن. پخشیدن. پخشودن: کوفته شدن، پهن گردیدن.