فارسیریس

لغت نامه دهخدا

فارسیریس. ( اِخ ) دختر اردشیر درازدست. پاریزاریس. پروشات. پروشاتو. پاروساتس. رجوع به پاروساتس شود.

فرهنگ فارسی

دختر اردشیر دراز دست پاریزاریس

ویکی واژه

دختر اردشیر درازدست از دودمان ساسانیان. تلفظ به گویش و زبان‌های دیگر باستانی: پاریزاریس، پروشات، پروشاتو، پاروساتس. احتمالا تکلم در دوره ساسانی پاریزاریس بوده و رد انتساب به نژاد مرموز پریان به واسطه این واژه را می‌شود گرفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال رابطه فال رابطه فال راز فال راز فال احساس فال احساس