اکلیون

لغت نامه دهخدا

اکلیون. [ اَ ک َل ْ ] ( اِ ) صفحه نقاشی مانی. || بوقلمون. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). || قسمی از پارچه ابریشمی مخمل مانندی گلدار و منقش. ( ناظم الاطباء ). قسمی پارچه ابریشمی گلدار. ( از شعوری ج 1 ورق 122 ). و رجوع به اگلیون شود.
اکلیون. [ اَ ک َل ْ ] ( اِخ ) کتاب ترسایان و انجیل.( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اگلیون شود.

فرهنگ عمید

= انگلیون
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم