الفنجگاه

لغت نامه دهخدا

الفنجگاه. [ اَ ف َ ] ( اِ مرکب ) یا الفنجگه ، جای اندوختن. جای گرد آوردن و جمع کردن. محل ذخیره. رجوع به الفنج و الفنجیدن و الفاختن شود :
این جهان الفنجگاه علم تست
سر مزن چون خر در این خانه خراب.ناصرخسرو.الفنجگاه تست جهان زینجا
برگیر زود زاد ره محشر.ناصرخسرو.جهان را مپندار دارالقرار
بل الفنجگاهی است دارالرحال.ناصرخسرو.

فرهنگ عمید

جای اندوختن و گرد آوردن، محل ذخیره: الفنجگاهِ توست جهان زاینجا / برگیر زود زادِ رهِ محشر (ناصرخسرو: ۴۶ ).

فرهنگ فارسی

یا الفنجگه جای اندوختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال سنجش فال سنجش فال چوب فال چوب فال انبیا فال انبیا