میختن. [ ت َ ] ( مص ) شاشیدن که کمیزیدن نیز گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). شاشیدن و بول کردن. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). بول کردن. ادرار کردن. شاش کردن. شاشیدن. آب تاختن ، مصدر دیگر آن میزش و میزیدن است. ( یادداشت مؤلف ). به معنی بول کردن باشد. ( فرهنگ جهانگیری ) : پلنگ هجر چون زد پنجه بر من چو موش از بام بر من میخت ایام.عمیدلوبکی.|| دفع فضول ( غایط ) از مخرج. استفراغ غائط. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به میزیدن شود.