تخاریب. [ ت َ ] ( ع اِ ) ج ِ تُخْروب. ( قطر المحیط ). سوراخها مانند خانه های زنبوران. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || سوراخ که در آن مگس انگبین نهد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( از ناظم الاطباء ). بمعنی نخاریب به نون که تابجای نون آمده است. ( از قطر المحیط ). صاحب نشوءاللغة آرد: النخاریب و التخاریب ؛ خروق کبیوت الزنابیر و الثقب التی یمج النحل العسل فیها. ( نشوءاللغة ص 23 ). تخاریب. [ ت َ ] ( ع اِ ) ج ِ تخریب. ویران کردن ها : و تعبیه لشکرها و تخاریب بلادو شهرها بر آن شیوه پیش گیرند. ( جهانگشای جوینی ).