انحیاز

لغت نامه دهخدا

انحیاز. [ اِ ] ( ع مص ) برگشتن از چیزی. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ). یقال : انحاز عنه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || از خانمان بجای دیگر رفتن قوم. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). یقال : انحاز القوم. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص ل . ) گرد آمدن ، پیوسته شدن .

ویکی واژه

گرد آمدن، پیوسته شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال تک نیت فال تک نیت فال میلادی فال میلادی فال احساس فال احساس