لغت نامه دهخدا
- برافژولیدن ؛ التحضیض. ( تاج المصادر بیهقی ).
- برافژولیدن بر ؛ احثاث. حث. تحثیث. احتثاث.استحثاث. ( یادداشت دهخدا ).
- برافژولیدن بر کار ؛ حث. ( تاج المصادر بیهقی ). بعث. ( یادداشت دهخدا ).
- یکدیگر را برافژولیدن ؛ المحاضه.( یادداشت دهخدا ).