پینه کردن. [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) وصله کردن. پهرو کردن. در پی کردن. || سخت شدن سینه یا زانوی شتر از بسیاری سوده شدن بر زمین و درشت و سخت گردیدن پوست دست یا پا یا پیشانی یا زانوی آدمی از کثرت کار : یک مشت در کارم از کینه کرد که همچون شتر سینه ام پینه کرد.یحیی کاشی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
۱-( مصدر ) وصله کردن در پی کردن رقعه دوختن . ۲- ( مصدر ) سخت شدن پوست کف دست و پا سینه زانو و غیره بسبب تماس کار بسیار و راه رفتن مدام : یکی مشت در کارم از کینه کرد که همچون شتر سینه ام پینه کرد. ( یحیی کاشی )