رمژک

لغت نامه دهخدا

رمژک. [ رَ ژَ ] ( اِ ) لغزیدن اعم از آنکه صوری باشد یا معنوی. ( برهان ). لغزیدن. ( آنندراج ). لغزش در هر امری. ( ناظم الاطباء ). || گناه کردن. ( برهان ). گناه و جرم و عصیان. ( ناظم الاطباء ). || از جایی فروافکندن. افتادن. ( برهان ). از جای افتادن. ( آنندراج ). || زحلوکه یعنی جای لغزیدن کودکان از بالا به نشیب. ( ناظم الاطباء ). رمزک. زحلوقه. زحلوفه. رجوع به رمزک شود.

فرهنگ عمید

۱. جای لغزیدن.
۲. سرازیری که در آن از بالا به پایین سُر می خورند.
۳. گناه و لغزش.

فرهنگ فارسی

لغزیدن اعم از آنکه صوری باشد یا معنوی لغزش در هرامری گناه کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش فال نخود فال نخود