بشولنده

لغت نامه دهخدا

بشولنده. [ ب َ / ب ِ / ب ُ ل َ دَ / دِ ] ( نف ) گزارنده کارها و کارساز. || حرکت دهنده و جنباننده. || چست و چالاک و ماهر. || باهوش. هوشمند. || عالم و دانا و بینا. || پریشان کننده و پاشنده. || متحیر. رجوع به بشول ، بشولاندن ، بشولانیدن ، بشولش ، بشولیدن شود.

فرهنگ معین

(بِ لَ دِ )(ص فا. )۱ - محرّک . ۲ - کارساز. ۳ - باهوش . ۴ - دانا، بینا.

فرهنگ عمید

آشفته کننده، پریشان کننده.

ویکی واژه

محرّک.
کارساز.
باهوش.
دانا، بینا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال رابطه فال رابطه فال راز فال راز فال امروز فال امروز