کهربارنگ

لغت نامه دهخدا

کهربارنگ. [ ک َ رُ رَ ] ( ص مرکب ) به معنی لون و رنگ زرد است. ( برهان ) ( آنندراج ). کهرباگون. هر چیز زردرنگ. ( ناظم الاطباء ). به رنگ کهربا. زردرنگ :
شد او کهربارنگ چون گشت خشک
زمردصفت بود تا بود تر.مسعودسعد.گاهی آید ز گوهری سنگی
گاه لعلی ز کهربارنگی.نظامی.ای چون خر آسیا کهن لنگ
کهتاب تو روی کهربارنگ.نظامی.|| چیزی را نیز گویند که خاصیت کهربا داشته باشد. || کنایه از رباینده و بردارنده. || کنایه از سبک دست. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( ~ . رَ ) (ص مر. ) هر چیز زردرنگ مانند کهربا.

فرهنگ فارسی

۱ - آنچه برنگ کهربا باشد زرد رنگ . ۲ - آنچه خاصیت کهربا دارد . ۳ - رباینده جذب کننده. ۴ - سبکدست .

ویکی واژه

هر چیز زردرنگ مانند کهربا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال جذب فال جذب فال مارگاریتا فال مارگاریتا