چرامین

لغت نامه دهخدا

چرامین. [ چ َ ] ( اِ ) بمعنی چرام است که چراگاه و علفزار باشد. ( برهان ). چراگاه. ( جهانگیری ). چرام و چراگاه و علفزار. ( ناظم الاطباء ). چرام. ( فرهنگ نظام ). چراگه. مرتع :
حسود شاه را در باغ امید
نمانده است از ثمر غیر از سبد چین
چو حیوانیست مانده در بیابان
ز بخت بد نه آب و نه چرامین.شمسی فخری ( از جهانگیری ).|| علف. ( صحاح الفرس ). بمعنی کاه و علف که به حیوان دهند اصح است. ( بهارعجم ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). علوفه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به چراگاه و چراگه و چرام شود.

فرهنگ معین

(چَ ) (اِمر. ) ۱ - چراگاه . ۲ - کاه ، علف .

فرهنگ عمید

۱. چراگاه، علف زار، جای چریدن حیوانات علف خوار.
۲. کاه.
۳. علف: چو حیوانی ست مانده در بیابان / ز بخت بد نه آب و نه چرامین (شمس فخری: لغت نامه: چرامین )

فرهنگ فارسی

چراگاه، علفزار، جای چریدن حیوانات علفخوار
( صفت اسم ) ۱- چراگاه علفزار. ۲- کاه علف .

ویکی واژه

چراگاه.
کاه، علف.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت فال حافظ فال حافظ