پژولش

لغت نامه دهخدا

پژولش. [ پ َ ل ِ ] ( اِمص ) بژولش. پشولش. بشولش. و صاحب فرهنگ رشیدی گوید: صحیح در این کلمات بای تازی است و زایده است و اصل کلمه ژولش و ژولیدن است و شولش و شولیدن است... لیکن چون حرف با بسیار مستعمل شده گویا از اصل شده ، بنابر آن در بای تازی مذکور شد و در پای فارسی خطاست - انتهی. ( فرهنگ رشیدی ). درهم شدگی. پریشانی. || پژمردگی.

فرهنگ معین

(پِ لِ ) (اِمص . ) ۱ - پریشانی . ۲ - پژمردگی .

فرهنگ عمید

۱. پریشانی، درهم شدگی.
۲. افسردگی.

فرهنگ فارسی

پژولیدن
( اسم ) ۱- در هم شدگی پریشانی بژولش پشولش . ۲- پژمردگی .

ویکی واژه

پریشانی.
پژمردگی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال چوب فال چوب فال پی ام سی فال پی ام سی فال نخود فال نخود