مفینه. [ م ُ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ) مف دار. بچه ای که مفش پشت لبش سرازیر است. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). مفو. مفی. آنکه آب بینی وی پیوسته روان باشد.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مفی شود.
فرهنگ معین
(مُ فِ نِ ) (ص . ) بچه ای که آب دماغش راه افتاده باشد.