مشکمالی

لغت نامه دهخدا

مشکمالی. [ م ُ ] ( اِخ ) نام لحنی است از مصنفات باربد. ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نام لحن بیست و چهارم است از سی لحن باربد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). لحنی است از سی لحن باربد. ( فرهنگ رشیدی ).نام لحنی از موسیقی. ( یادداشت مؤلف ). در صورت الحان باربدی که نظامی گنجوی در خسرو و شیرین آورده نام لحن سیزدهم است. ( حاشیه برهان چ معین ) :
چوبر مشکویه کردی مشک مالی
همه مشکو شدی پر مشک حالی.نظامی ( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(مُ ) (اِ. ) بیست و چهارمین و به روایتی سیزدهمین لحن از سی لحن باربد.

فرهنگ عمید

عمل مالیدن مشک.
* مشک مالی کردن بر کاری: [قدیمی، مجاز] انجام دادن کاری (مانند نواختن موسیقی ) به بهترین شکل: چو بر مشکویه کردی مشک مالی / همه مشکو شدی پر مشک حالی (نظامی۲: ۲۰۳ ).

فرهنگ فارسی

بعضی فرهنگها آنرا لحن بیست و چهارم از سی لحن باربد دانسته اند ولی به ترتیبی که نظامی در خسرو و شیرین آورده لحن ۱۳ از ۳۱ لحن میشود . چو بر مشکویه کردی [ مشک مالی ] همه مشکو شدی پر مشک خالی ( نظامی ) .

ویکی واژه

بیست و چهارمین و به روایتی سیزدهمین لحن از سی لحن باربد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال عشقی فال عشقی فال فرشتگان فال فرشتگان فال ای چینگ فال ای چینگ