مشکویه. [ م ُ کو ی َ / ی ِ ] ( اِ ) بمعنی مشکوی است که بتخانه و حرمسرای سلاطین باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). همان مشکو است. ( فرهنگ رشیدی ). || ( اِخ ) نام نوایی از موسیقی. ( برهان ) ( آنندراج ). نام نوایی از سی لحن باربد. ( فرهنگ رشیدی ) : چو بر مشکویه کردی مشک مالی همه مشکو شدی پر مشک حالی.نظامی.رجوع به مشک و مشکو و مشکوی و مشکمالی شود. مشکویه. [ م ُکو ی َ ] ( اِخ ) از دیه های قم است :... همچنین مشکویه و چند دیههای دیگر. ( تاریخ قم ص 58 ). و علی بن حمدان و... از اهل مشکویه... ( تاریخ قم ص 123 ).
فرهنگ عمید
از الحان سی گانۀ باربد: چو بر مشکویه کردی مشک مالی / همه مشکو شدی پُرمشک حالی (نظامی۱۴: ۱۸۰ ).