غیچ شدن

لغت نامه دهخدا

غیچ شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) غیچ شدن دست و جز آن ، سیخ شدن آن. ستیخ و استیخ و شخ شدن دست. بیحرکت و خشک ماندن موقت عضوی چون دست یا پای.

فرهنگ معین

(غ . شُ دَ ) (مص ل . ) سیخ شدن دست و جز آن ، بی حرکت و خشک شدن موقت عضوی مانند دست یا پا.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) یا غیچ دست و جز آن . سیخ شدن آن بی حرکت و خشک شدن موقت عضوی مانند دست یا پا .

ویکی واژه

سیخ شدن دست و جز آن، بی حرکت و خشک شدن موقت عضوی مانند دست یا پا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم