سبزپا

لغت نامه دهخدا

سبزپا. [ س َ ] ( ص مرکب ) شوم قدم. ( انجمن آرا ) ( رشیدی ). مرد شوم قدم و نامبارک پی. ( برهان ). بدقدم. مقابل سپیدپا. رجوع به سبزپای شود.

فرهنگ معین

(سَ ) (ص مر. ) شوم ، بدقدم .

فرهنگ عمید

بدقدم، شوم، نامبارک: نه درد است طبیب ژاژخای است / که گاهی سرخ رو گه سبزپای است (امیرخسرو: مجمع الفرس: سبزپا ).

ویکی واژه

شوم، بدقدم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم