لغت نامه دهخدا
حمیدآباد. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رودبی بخش مرکزی شهرستان ساری. ناحیه ای است واقع در دشت ، معتدل مرطوب و مالاریائی است. دارای 400 تن سکنه میباشد. از رودخانه تجن مشروب میشود. محصولاتش برنج ، غلات ، پنبه ، کنف ، کنجد و صیفی. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
حمیدآباد. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 5 هزارگزی جنوب اردبیل در مسیر شوسه تبریزبه اردبیل. ناحیه ای است کوهستانی معتدل. دارای 346 تن سکنه میباشد. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات وحبوبات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
حمیدآباد. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول. ناحیه ای است واقع در دشت و گرمسیری مالاریائی است.دارای 500 تن سکنه میباشد. از رودخانه کرخه مشروب میشود. محصولاتش غلات و کنجد. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین ازطایفه لر هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
حمیدآباد. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بنمعلا بخش شوش شهرستان دزفول. واقع در هفت هزارگزی شمال باختری شوش و دوهزارگزی باختر راه شوسه اهواز به دزفول. ناحیه ای است واقع در دشت ، گرمسیری و مالاریائی است و دارای 300 تن سکنه میباشد. از رودخانه کرخه مشروب میشود. محصولاتش غلات و برنج. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفه عشایر لر هستند. این آبادی معروف به سیداحمد میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
حمیدآباد. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز کنار راه فرعی زرقان به بیضا.ناحیه ای است واقع در جلگه ، معتدل و مالاریایی. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات و چغندر. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).