تثبیط

لغت نامه دهخدا

تثبیط. [ ت َ ] ( ع مص ) درنگی کردن. ( ترجمان عادل بن علی ). بازداشتن کسی را از کاری و بر تأخیر و درنگ داشتن او را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ): مشغول کردن و بازداشتن کسی را از کاری و بر تأخیر و درنگ داشتن او را. ( از قطر المحیط ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص ل . ) توقف کردن ، درنگ کردن .

ویکی واژه

توقف کردن، درنگ کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اعداد فال اعداد فال راز فال راز فال تخمین زمان فال تخمین زمان