لغت نامه دهخدا
اغمار. [ اِ ] ( ع مص ) دلیر گشتن بر سختی گرما و راه رفتن سپس سستی آوردن. یقال : «اغمرنی الحر». ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فتور یافتن گرماآنگاه دلیر شدن و براه درآمدن : اغمرنی الحر؛ ای فترفاجترأت علیه و رکبت الطریق. ( از اقرب الموارد ).