اغلاء

لغت نامه دهخدا

اغلاء. [ اِ ] ( ع مص ) گران کردن نرخ را. گران خریدن چیز را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به این معنی ناقص واوی است. ( ناظم الاطباء ). گران گردانیدن بهاء: اغلی اغلاء؛ جعله غالیاً. ( از اقرب الموارد ). گران بها کردن. گران بها یافتن. گرانبها خریدن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || بالیدن و درهم پیچیده شدن گیاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). درهم پیچیده شدن و بزرگ گردیدن گیاه. ( از اقرب الموارد ). || سبک گردانیدن برگ درخت مو: اغلی الکرم ؛ خفف من ورقه. ( از اقرب الموارد ). سبک گردانیدن گیاه را از برگ : اغلی النبت ؛اذا خفف من ورقه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). به این معانی نیز واوی است. ( از ناظم الاطباء ). || گران بها خریدن گوشت : اغلی باللحم ؛ اشتراه بثمن غال ، کقوله : کأنها درة اغلی التجار بها. ( از اقرب الموارد ). || جوشانیدن دیگ را.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). چون یایی باشد، جوشانیدن دیگ را. ( ناظم الاطباء ). جوشانیدن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - گران خریدن . ۲ - گران کردن قیمت چیزی .

ویکی واژه

گران خریدن.
گران کردن قیمت چیزی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت فال کارت فال کارت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی