اطمه

لغت نامه دهخدا

( آطمه ) آطمه. [ طِ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ اَطوم. سنگ پشت های دریائی که کاسه و لاک ستبر دارند.
( اطمة ) اطمة. [ اَ طَ م َ ] ( ع اِ ) حصن. ج ، آطام. ( اقرب الموارد از تاج العروس ). واحد اطم یعنی یک قلعه از قلعه های مدینه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به آطام و اطم شود.
اطمة. [ اَم َ ] ( ع اِ ) دودشده. بخار. ج ، آطام. ( از دزی ج 1 ).
|| آتشفشانی نزدیک دریای هند. ( از نخبةالدهر دمشقی ).
|| اطمةالبرکان ؛ جزیره ای است نزدیک سیسیل که در آن کوهی آتشفشان است. ( ازنخبةالدهر دمشقی ).

دانشنامه عمومی

اطمه ( به عربی: أطمه ) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در ناحیه الدانا واقع شده است. اطمه ۲٬۲۵۵ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم