یحمدی

لغت نامه دهخدا

یحمدی. [ ی َ م َ دی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به یحمد که شاید بطنی از ازد باشد. ( از انساب سمعانی ).
یحمدی. [ ی َ م َ دی ی ] ( اِخ ) سعیدبن حیان ازدی یحمدی بصری. او به قضاوت بلخ رسید و از ابن عباس و جابربن زید و سعیدبن جبیر روایت دارد و عوف اعرابی و دیگران از او روایت کرده اند. ( از لباب الانساب ).

فرهنگ فارسی

منسوب است به یحمد که شاید بطنی از ازد باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال احساس فال احساس فال چوب فال چوب فال تک نیت فال تک نیت