گونلو

لغت نامه دهخدا

گونلو. [ گ َ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اوج تپه بخش ترکمان شهرستان میانه. واقع در 13000گزی جنوب بخش و 9000گزی شوسه میانه به تبریز. کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه آن 540 تن است. آب از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گونلو. [ گ َ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان. در 24هزارگزی شمال قصبه رزن و 8هزارگزی شمال تولکی تپه قرار گرفته است. کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه آن 900 تن است. آب آن از چشمه و رودخانه محلی است. محصولات آن غلات دیم ، لبنیات و عسل شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد و تابستان از رزن و فس اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان در ۲۴ هزار گزی شمال قصبه رزن و ۸ هزار گزی شمال تولکی تپه قرار گرفته است .

دانشنامه عمومی

گونلو (میانه). گونلو یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان اوچ تپه شرقی بخش مرکزی شهرستان میانه واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم