گازرکاری

لغت نامه دهخدا

گازرکاری. [ زُ / زَ ] ( حامص مرکب ) شغل گازر. کار گازر :
گازرکاری صفت آب شد
رنگرزی پیشه مهتاب شد.نظامی.

فرهنگ عمید

گازری کردن، شغل و عمل گازر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم