کلاجوی

لغت نامه دهخدا

کلاجوی. [ ک َ ] ( اِ ) پالغ. بالغ. پیاله. و رجوع به کلاجوو لغت فرس اسدی چ اقبال ص 236 ذیل کلمه پالغ شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم