کالفخار

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی صَلْصَالٍ: گِل خشکیده که وقتی زیر پا می رود صدا می کند(اصل معنای صلصال عبارت است از صدایی که از هر چیز خشکی چون میخ و امثال آن به گوش برسد ، و اگر گل خشکیده را هم صلصال گفتهاند که در قرآن هم آمده من صلصال کالفخار و من صلصال من حماء مسنون - از گل خشکیدهای از لای...
ریشه کلمه:
فخر (۶ بار)ک (۱۴۷۸ بار)
«فَخّار» از مادّه «فخر» گرفته شده و به معنای کسی است که بسیار فخر می کند، و از آنجا که این گونه اشخاص آدمهایی تو خالی و پر سر و صدا هستند، این کلمه به کوزه (و هر گونه «سفال») به خاطر سر و صدای زیادی که دارد اطلاق شده است!
بالیدن به مال و جاه. «اَلْفَخْرُ اَلْمُباهاةُ فِی الْاَشْیاءِ الْخارِجَةِ عَنِ الْاِنْسانِ کَالْمالِ وَالْجاهِ» (مفردات) . مختال به معنی متکبرو فخور به معنی بالنده و نازنده است. تکبر در نفس آدمی و فخر اظهار و شمردن اسباب تکبر و بالیدن بر آنهاست و هر دو صیغه مبالغه‏اند یعنی خدا هیچ متکبر نازنده را دوست ندارد. فخور چهار بار در قرآن مجید آمده سه بار توأم با «مختال» و یکبار . فرح نیز شادی از روی تکبر است. آیات به نظر می‏دهند که بالیدن از لوازم تکبر است. . معنی آیه در صلصال گذشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال لنورماند فال لنورماند فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال احساس فال احساس